آغاز به کار جشنواره ملی شعر رضوی در کرمان همه چیز درباره سریال رخنه + بازیگران و خلاصه داستان جشن روز دختر در «باغ شادونه» دانلود آهنگ و ترانه با موضوع باران + متن «میشل یو» در «بلید رانر ۲۰۴۹» شباهت عجیب رضا عطاران با صدام حسین + عکس داستان «باستان» | کتاب‌فروشی قدیمی و تأثیرگذار شهر، امسال صدساله می‌شود انتشار ۲ کتاب آموزشی جدید در حوزه موسیقی ایرانی همه فن حریف | نگاهی به مهم‌ترین نقش‌آفرینی‌های رضا عطاران به مناسبت سالروز تولدش + تصاویر حافظ افسانه‌های خراسانی | درباره حمیدرضا خزاعی به مناسبت نخستین سال روز درگذشتش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ برنامه‌های تلویزیون در «دهه کرامت» + زمان پخش ماجرای اعتصاب کارکنان در جشنواره کن ۲۰۲۴  فیلم‌های سینمایی تلویزیون در سومین هفته اردیبهشت (۲۰ و ۲۱ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳) + زمان پخش ویژه برنامه‌های رادیو در جشن میلاد حضرت‌معصومه (س) + زمان پخش «سپند امیرسلیمانی» ازدواج کرد + عکس جزئیات جدید از بازداشت متهم پرونده زهره فکور صبور در قهوه‌خانه فرد متهم به قتل «زهره فکور صبور» بازداشت شد
سرخط خبرها

«مجید» نوجوانی همه ما بود | درباره مجموعه «قصه‌های مجید» ساخته کیومرث پوراحمد، از موفق‌ترین اقتباس‌های سینمای ایران

  • کد خبر: ۲۲۰۰۵۹
  • ۱۶ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۸
«مجید» نوجوانی همه ما بود | درباره مجموعه «قصه‌های مجید» ساخته کیومرث پوراحمد، از موفق‌ترین اقتباس‌های سینمای ایران
مجموعه «قصه‌های مجید» او که اقتباسی از داستان‌هایی از هوشنگ مرادی کرمانی از کتابی به همین نام است، از موفق‌ترین اقتباس‌های تاریخ سینمای ایران است.

خادم | شهرآرانیوز؛ کارنامه سینمایی کیومرث پوراحمد که سال گذشته به مرگی پرسش برانگیز از دنیا رفت، رشک برانگیز است، اما مجموعه «قصه‌های مجید» او که اقتباسی از داستان‌هایی از هوشنگ مرادی کرمانی از کتابی به همین نام است، از موفق‌ترین اقتباس‌های تاریخ سینمای ایران است. او «قصه‌های مجید» را نه فقط نقطه عطف کار‌های مرادی کرمانی که نقطه عطف کار‌های خودش هم می‌داند.

 اقتباسی آن قدر محبوب که فقط به قشر هدف آن، یعنی کودک و نوجوان محدود نماند، بزرگ سالان هم مشتاقانه چشم به راه آمدنش بودند و به زمان خاصی هم محدود نشد و تماشای آن پسرک لاغر و سبزه با آن لهجه شیرین اصفهانی، هنوز تجربه‌ای خوش است. هر چند نوجوان امروزیِ از تنوع سیراب نمی‌تواند آن لذتی را که کیومرث پوراحمد با قصه‌های هوشنگ مرادی کرمانی به نوجوانِ در برهوت سرگرمی و روز‌های از ملال خاکستری اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد داد، درک کند.

قصه آشنایی که قابلیت به تصویر کشیده شدن داشت

«قصه‌های مجید» آن ویژگی‌هایی که از نظر پوراحمد یک اثر داستانی برای اقتباس شدن باید داشته باشد، در خود داشت: «یک داستان خوب سینمایی، شما را به دنبال خودش می‌کشد و می‌گوید من را به فیلم تبدیل کنید. جذابیت داستان و تصویر خوب و بن مایه آن تعیین می‌کند که این داستان می‌تواند فیلم بشود. از داستان‌های کوتاه هم می‌توان اقتباس کرد، اما رمان به اندازه کافی شاخ و برگ دارد و باید آن را هرس کنیم، رمان راحت‌تر می‌تواند فیلم شود، چون جزئیات بیشتری دارد.»

«قصه‌های مجید» اثری بود که ساخت آن به پوراحمد پیشنهاد شد. او در این باره گفته است: «قصه‌های مجید سال‌ها در دستور کار گروه کودک شبکه یک بود، اما به هر دلیل به توافق نرسیده بودند، بعد از پیشنهاد به من، ۳۷ داستان قصه‌های مجید را خواندم و به این نتیجه رسیدم که این داستان‌ها بخشی از نوجوانی خودم است و حال و هوای مشترکی داشتیم و در واقع این حال وهوا و بن مایه قصه هاست که می‌تواند ما را به این نتیجه برساند که یک اثر برای ساختن خوب است.

 یک سال طول کشید که از این قصه ها، فیلم نامه قصه‌های مجید را درآوردم و بخش‌هایی از نوجوانی خودم را به آن وارد کردم؛ بخش «خواب نما» که یکی از قسمت‌های قصه‌های مجید است، دقیقا بعد از روز هفتم پدرم ساخته شد، به همین دلیل مرگ خیلی در این داستان نمود پیدا کرد و این رابطه عاطفی نیز بسیار مشهود است. تمام فیلم نامه‌هایی که در سال‌های پیش ساخته ام یا خودم بوده ام یا یه مابه ازایی در اطرافیانم داشته است.»

پسرک کرمانی که اصفهانی شد

پوراحمد پسرک کرمانی قصه‌های مرادی کرمانی را اصفهانی کرد. خودش در این باره در گفت وگویی با پادکست ابدیت و یک روز گفته است: دیدم قصه‌های مرادی کرمانی قصه‌های من هم بوده است. [..]بچگی و نوجوانی من هم عین همان بچه‌ها [ی قصه‌های مجید]گذشته است. شاگرد خیاطی بودم و در نوجوانی در همان پاساژی که قسمتی را در آن ضبط کردیم، کار کرده بودم.

او در جایی دیگر می‌گوید: «بعد از خواندن «قصه‌های مجید» اولین نکته‌ای که به مرادی کرمانی گفتم این بود که «قصه‌های مجید» قصه‌های همه ماست. اساسا رمز موفقیت و ماندگاری قصه‌های مرادی کرمانی در همین است. خطوط اصلی هر قصه به عنوان متنی برای خواندن این ویژگی شاخص را دارد که خواننده آن را قصه خود بداند.

[..]برای من بخش مهمی از جذابیت ساختن فیلم براساس «قصه‌های مجید» این بود که محملی می‌یافتم تا قصه‌ها و خاطرات کودکی خود را هم بازسازی کنم و ناگفته‌های فصل حساس نوجوانی ام را بگویم و خلاص بشوم از بغض گره خورده سالیان در گلو. از این بابت مدیون هوشنگ مرادی کرمانی و قصه‌های او هستم و نیز از این بابت که جذابیت قصه‌های او و جان کندن من در تصویر آن‌ها دست به دست هم داد و فیلم‌های مجید نقطه عطفی شد در کارنامه حرفه‌ای من.»

دوری راه، نبود بازیگر در کرمان و کمبود لوکیشن‌های متنوع باعث شد که به جای کرمان قصه‌های مجید در اصفهان ساخته شود؛ و شناخت پوراحمد از شهر اصفهان و آشنایی نزدیک و عمیقش با فرهنگ و لهجه این شهر در عین حال سبب شود نتیجه کار واقعی‌تر شود. برای همین «مجید» اصفهانی می‌شود. البته تغییراتی که این کارگردان به قصه‌ها داد به همین اندازه محدود نمی‌شد. او درباره تفاوت بنیادی کارش با نویسنده کتاب گفته است: تفاوت کار من با مرادی کرمانی این است که من از جزء به کل می‌روم و او از کل به جزء می‌آید.

او مرادی کرمانی را نویسنده‌ای حرفه‌ای می‌داند که درک درست و واقع بینانه‌ای از مدیوم سینما و تفاوت هایش با ادبیات دارد و همین باعث می‌شده که نه تنها با تغییرات مخالفت نکند، بلکه همراهی هم بکند. «آن دوره‌ای که فیلم نامه‌های قصه‌های مجید را می‌نوشتم گاهی می‌شد شب، نصفه شب ذوق زده می‌شدم از چیزی که در قصه‌ای بود و زنگ می‌زدم بهش و می‌گفتم این جوری کنیم، این تغییر را بدهیم، این کار را بکنیم و…و او همیشه با روی باز استقبال می‌کرد.»

«مجید» یک شخصیت ایرانی است

مرادی کرمانی در گفت وگویی با روزنامه ایران درباره تغییراتی که در قصه هایش داده شده گفته است: «سینما هنر گرانی است و مناسبات خاص خود را دارد و هر فیلمی کمِ کم ۲۵ نفر دست اندرکار دارد. وقتی اثری مکتوب به فیلم بدل می‌شود یکی از مناسبات آن اقتصاد است، اینکه کجای آن گرفته شود تا ارزان در بیاید.

 دلایل دیگری هم برای عوامل تولید، بدل به مسئله می‌شود، مثلا در کرمان هیچ وقت نمی‌توانستیم زنی را پیدا کنیم که این قدر خوب بتواند جلوی دوربین بیاید. یا پسر بچه‌ای بود که در ظرف شش ماه بعد به بلوغ می‌رسید و پشت لبش سبز می‌شد. با تمام این‌ها کار ساخته شد ضمن اینکه مجید یک بچه ایرانی است با تمام ویژگی هایش در کتاب، می‌تواند آذری، بلوچ، کرد، تهرانی و... باشد.

چیزی که من از آن می‌ترسیدم این بود که لهجه اصفهانی محدودیت‌هایی داشت به ویژه در گریه کردن چرا که این لهجه آن روز‌ها به ابتذالی طنزگونه افتاده بود، اما از طرفی حُسنی نیز داشت مبنی بر آنکه بعد از لهجه تهرانی فراگیرترین لهجه در ایران است مثل کلمه «وخی» (بلندشو) که در گویش کرمانی و اصفهانی چند گویش دیگر حضور دارد. 

یک مسئله دیگر اینکه من خودم در کرمان اصلا ماهی نخورده بودم، چون در آن منطقه کسی زیاد ماهی نمی‌خورد و در کتاب نیز گفته شده که مجید تا ۱۲-۱۰ سالگی ماهی نخورده است، اما در اصفهان و کنار زاینده رود ماهی فروشی بود، این با داستان نمی‌خواند، بنابراین ما ملخ دریایی (میگو) را جایگزین کردیم. در آن زمان اتفاقا کرمانی‌ها دلخور شدند و مطبوعاتی تیتر زدند مرادی مجید را به اصفهانی‌ها فروخت، اما من هرچه خواستم توضیح دهم نشد، اکنون می‌گویم که مجید یک شخصیت ایرانی است و محدود به هیچ شهری نیست.»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->